مشغول می باشد

برای هاجر سعیدی با اشک


********



بر این دار ها فرش

نه

سر گره می زنند

دستبافت

ایرانیِ ایرانی

هزار تخته

نه ...

ده هزار تخته

ه

ورود زنان بلامانع است



همه با هم شعار می دهیم

همه با هم سوراخ می شویم

حلاجم ...تو

جلادت.... من

حق

هق هق می کند

الهی ، الهی

مردی در خیابان دیدم

آنشب

داد می زد

خداااااااااااااااااا گرسنه ام"

دیشب اما درون خوابم بود

صامت

به هند رفته بود

جگر می خورد

چه اتفاقات میمونی

چه عصرهای سگی

و مسابقات آسیایی گوانجو

مدال مدال

ایرانیِ ایرانی

ببخش افتاده ام روی دور

گلویت خشک شد

تعارف نکن

قهوی تلخ می نوشی یا می مبینی

.............گه خوردم

و خرمالو

مسمومِ مسمومم

به موازت پرنده های هات می میرم

من به شعاع عرب ، به درازی

نیل ، به یواشی صدای آمریکا

به خدا

به جان خودم

کار کار انگلیسی هاست!

به یاد دیروزی که مرگ بود

تو برایم

گیلاس

بیار

ملاقاتی

قاطیِ قاطی

تو برایم از

گربه بگو

از کنیسه

از فرش بگو

از کلیسا

از زعفران بگو

از مسجد

از پسته بگو

از گلشن

از دیروز پنج صبح

از امروز شش عصر

از پرانتز ها

تشدید ها

نقطه ها

ویرگول ها

قیچی ها

چهار متر بُبُر گُل گُلی، رخت سیاه از تنم بکن

"سوغات "مامان ایران

پیچیده در ترمه

کنار بارفتن های اجباری

؟چیزی به جز اشک است

گیلاس بیار

فقط گیلاس بیار

من اشک می برم

من اشک می زنم

به سلامتی

تو به

سلامتی

دست نوشته هات

هاتِ هات



۱۹ نظر:

  1. نمیدونم بعد چندوقت چیزی خوندم و خوشم اومد. آره! مطمئنم خوشم اومد

    پاسخ دادنحذف
  2. حس عجيبي داشت
    ملس
    از اين خانه خوشم آمد

    پاسخ دادنحذف
  3. خواندنی بود
    ممنونم

    پاسخ دادنحذف
  4. با اشک
    به دارت
    آویختیم
    آویختم ت

    پاسخ دادنحذف
  5. در شعرهایت حرفهای جدیدی می زنی !!

    پاسخ دادنحذف
  6. قهوی تلخ می نوشی یا می مبینی

    پاسخ دادنحذف
  7. نمی دونم کلا این عادت منه که هی حس می کنم بسه یا واقعا تا ده هزار تخته برام کافی بود، حتا برام عالی بود.
    این رو ببین
    احتمالا یه ربطی داریم
    www.stretchingover.wordpress.com

    پاسخ دادنحذف
  8. حلاجم...تو
    جلادت...من

    خدا هم خواب

    پاسخ دادنحذف
  9. to FB budam k yeho bar khordam be page shoma va aadrese webeton tavajohamo jalB kard!tabrik migam khob negaresh mikuni:)

    پاسخ دادنحذف
  10. عجیب همذات ÷نداری کردم.. عجیب.. طعم گس این خانه تنها سیاهی به این خانه نمی آید

    پاسخ دادنحذف
  11. بلند

    ديروز صبح بر خلاف هر روز


    بر فراز برآمدگي زمين چند تن خسته و ناتوان ايستادند


    و اين چنين گفتند


    ما اين بالاييم


    حالا چه فرق مي كند


    چه اين بالا چه آن بالا


    بالا بالاست


    وقتي انساني به قصد عبور از خيابان جان مي دهد


    بي سبب ترين عبور بالا رفتن است


    روي هر سيم برقي هر روز پرنده اي خواهد نشست


    اما نخواهد مرد


    و عبور خواهد كرد


    چه فرقي مي كند


    سيم برق يا خيابان شلوغ


    هر دو كشنده اي


    چه بالاي شهر


    چه پايين شهر


    ما عاقبت مي ميريم


    مهم نمردن است


    من نمرده ام و به خارجي ترين آهنگ مورد علاقه ام به شدت گوش مي دهم

    Im a bomb creator

    Im fighting

    But i dont know why

    I live always will survive

    I open my eyes Over again

    I keep my soul

    From the world

    در خيال من هيچ تازه گلي نيست


    من تماماً خاكستري ام


    اما در عبور


    من هر كلمه را كه دوست دارم خواهم نوشت


    و از تو هم نخواهم ترسيد


    ...

    arshyuo2.blogfa.com

    پاسخ دادنحذف
  12. آفرین. فهم خیلی خوبی از کاری که انجام میدی داری.
    چند تا ترجمه ازت خوندم و انقدر خوشم اومد که خواستم پیدات کنم و هم ازت تشکر کنم و هم بهت تبریک بگم و هم بگم که باشی وامیدوار باشی.

    حمی د

    پاسخ دادنحذف
  13. سلام بانو... به روزم ...کرم نما و فرود آ ...

    پاسخ دادنحذف